هرچی که تو دلمه
سلام واي كه امروز چه قدر كاركردم حس خانومي بهم دست داده بود يه يه حس جالب اخه بين خودمون باشه من توخونه خودمون دست به سياه سفيد نميزنم فقط كمي كمك مامان جونم ميكنم امروز نوبت من بود سوييتو تميز كنم كلي كار كردم بعدشم ناهار نداشتم واسه خودم كشك بادنجون درست كردم جاتون خالي بفرما!بچه ها ازش تعريف كردن گفتن به به ديگه وقتشه ...راستي ناگفته نماند كه بدنم از اين همه كار تعجب كرده بود يهو دستم يه درد عجيبي گرفت وخشك شد تكون نميخورد مردم ازترس خداروشكرخوب شد.بعضي وقتا يه حس عجيب دارم كه خودمم سر در نميارم چمه الانم دلم واسه خونوادم يه ذره شده مخصوصا مامانم وستايش عزيزدلم الهي خاله قربونش بره اينجاكه هستم دلم براي بغل كردن ستايشم تنگ ميشه دلم ميخواد بادوستام برم بيرون ولي اونا كلاس دارن وخستن دلم گرفته چند وقتيه كه نظراتم كم شده دپرس شدم امروزم داداش بشار مارو فراموش كرده بود براي حديث جونم هرچي نظر ميذارم ارسال نميشه دلم براش تنگ شده خلاصه خيلي برام دعاكنيد دعا كنيد كه به خدانزديكتر بشم دوستتون دارم
نظرات شما عزیزان:
حاصل عشق مترسك
به كلاغ
مرگ يك مزرعه بود ...
راستی خسته نباشی بانوی خانه دار! ایشالا .... (یه دعای خصوصی کردم واست)
برچسبها:
Design: ♀ali-hadis♂